مدلهای حاکمیت شرکتی در سراسر جهان
مطالب بسیار جالب در ارتباط با مدلهای حاکمیت شرکتی در سراسر جهان.
مدلهای حاکمیت شرکتی در سراسر جهان
مدلها مختلفی از باب حاکمیت شرکتی در سراسر جهان وجود دارد که این مدلها با همدیگر متفاوت هستند که تفاوت آنها از باب توجه به تنوع سرمایهداری که در آن شرکت وجود دارد تعبیه شده است. بطوریکه مطابق مدل انگلیس و امریکا تمایل و تأکید بر منافع سهامداران میباشد و در مدل دیگری که در برخی از کشورها هماهنگ با همدیگر عمل میکنند شامل قاره اروپا و ژاپن با توجه به وضعیت و نفوذ ذینفعان مربوطه از جمله مدل با نگرش به منافع کارگران، مدیران، تأمینکنندگان، مشتریان و جامعه را به رسمیت میشناسد.
قاره اروپا
برخی از کشورهای قاره اروپا، از جمله آلمان و هلند، نیاز به هیأت مدیره در دو لایه میباشند و در دو سطح مختلف مدیران را به عنوان ابزاری برای بهبود حاکمیت شرکتی تعبیه و مورد توجه قرار دادهاند. در هیأت مدیره دو لایه، تحت عنوان هیأتهای اجرایی سازمان و هیأتهای نظارتی از مدیران شرکت تشکیل میشود. بطور کلی عملیات اجرایی در این هیأتها روز به روز عملیاتی میگردد در حالی که هیأت نظارت، تشکیل شده در این ارتباط بدنبال این موضوع است که بطور کامل از مدیران غیراجرایی که نماینده سهامداران و کارکنان، مستخدمین و سایر اعضای هیأت اجرایی میباشند تشکیل و اقدام به بررسی و ممیزی تصمیمگیریهای کسب و کار انجام شده توسط هیأت مدیره در معیارهای بزرگ هستند.
هند
هند: نهاد SEBI کشور هندوستان عنوان کمیته حاکمیت شرکتی را به عنوان پذیرش مدیریت حقوق مسلم سهامداران به عنوان صاحبان واقعی شرکت و نقش خود را به عنوان هیأت امنا از طرف سهامداران تعریف میکند و هدف آن تعهد به ارزشهای سازمانی است که این ارزشهای اخلاقی درباره اخلاقی در فرآیند کسب و کار و ایجاد تمایز بین منابع شخصی مدیریتها و شرکتها در یک سطح سازمان است و مطرح میشود که رویکرد حاکمیت شرکتی در هند در واقع از اصل امانتداری و اصول دستورالعمل قانون اساسی هند که توسط گاندی تبیین شده بود تحصیل شده است. اما این مفهوم از اهداف اصلی شرکت میباشد در حوزههای قضایی امریکا و انگلیش و بسیاری دیگر نیز شایع است.
ایالات متحده، انگلستان
در مدل حاکمیت شرکتی انگلیس و امریکا حاکمیت شرکتی بر منافع سهامداران توجه دارد که در آنها یک صفحه تک لایه از مدیران وجود دارند که بطور معمول توسط مدیران غیراجرایی منتخب سهامداران انتخاب میشوند و از آنجا که آنها به عنوان یک گروه واحد شناخته شده است. در این سیستمها، گروههای بسیاری دیگری شامل برخی از مدیران اجرایی شرکت (که به استثنای مقام و عضو هیأت مدیره) و سایر مدیران غیراجرایی حضور دارند و انتظار میرود که تعدادی دیگر نیز از مدیران بمنظور تفوق یافتن مدیران اجرایی در پستها کلیدی از جمله کمیتهها حسابرسی و کمیته جبران خسارت از مدیران اجرایی در سازمانها وجود داشته باشند بطوریکه کشورهای ایالات متحده و انگلستان به عنوان دو کشور کاملاً متفاوت اما دارای جنبههای مهم دیگری با توجه به حاکمیت شرکتی را دارا هستند بطوریکه در انگلستان، مدیران عامل شرکتها بطور کلی به عنوان رئیس هیأت مدیره نیز خدمت میکنند، در حالی که در ایالات متحده در صورت داشتن این نقشها این مدیران به عنوان مدیران دارای نقشهای دوگانه شناسایی و این انتصابات در شرکتها عملاً یک هنجار تلقی میگردد و از طرفی دیگر در ایالات متحده، شرکت بطور مستقیم توسط قوانین تدوین شده توسط دولت اداره میشود این در حالی است که شرایط مبادله (داد و ستد) اوراق بهادار در شرکت (از جمله سهام) توسط قوانین فدرال اداره میشود. امروزه بسیاری از کشورها از مدل کسب و کار و قانون اداره شرکتهای ایالات متحده امریکا را در کشور خود لحاظ نمودهاند و از آن استفاده میکنند اما قوانین دولت اغلب برای شرکت عمومی داد و ستد است و قوانین فردی برای شرکتهای بزرگ براساس منشور شرکتها (اساسنامه) اداره میشود که این قوانین بالاتر از آئیننامه شرکتهای بزرگ است و سهامداران میتوانند برای درخواست شروع تغییرات در منشور (اساسنامه) شرکتها میتوانند درخواست تغییرات در آئیننامه شرکت را آغاز نمایند.
نظرات0 نظر